توبه از زهد و زاهدی کردم


در خرابات مست می گردم

می خمخانهٔ حدوث و قدم


شادی روی عاشقان گردم

خاطر کس ز من ملول نشد


ننشسته به دامنی گردم

دردی درد دل همی نوشم


دردمندانه همدم دردم

زن دنیا و آخرت چه کنم


رند و مست و مجرد و فردم

عاشق و صادقم گواهانم


اشک سرخست و چهرهٔ زردم

بندهٔ سید خراباتم


هر چه فرمود بنده آن کردم